تجربه ی نود ندادن :
من با یه پسری دوست شده بودم به صورت مجازی و شهر هامون خیلی دوور بود و کلا این رابطه به صورت مجازی بود این پسره از هفته دوم دوستی از من عکس نود میخواست و منم مقاومت میکردم و اصلا بهش نمیدادم ولی اون اصرار میکرد هر چیزی که به ذهنش میرسید میگفت بلکه من راضی شم و عکس بدم ولی منم اینجور آدمی اصلاا نبودم اون موقع ها که بچه بودم اون منو تهدید کرد که اگه نود ندم خودکشی میکنه😂 منم باور کردم و از رو انسانیت که گفتم اگه نود ندم اون خودکشی میکنه و من انگار آدم کشتم بهش گفتم که باشه میدم ولی بازم ندادم بعدش گذشت تا سه ماه هی اون میگفت عکس بده و من نمیدادم تا اینکه آخرای ماه سوم به من گفت که یا عکس میدی یا میرم با پراید میزنم به یه تریلی ای چیزی و خودکشی میکنم منم کلییی گریه کردم و باور هم کرده بودم (میدونم خیلی بی عقل بودم) ولی بهش گفتم برو هرکاری میخوای بکن و رفت ولی فرداش پیام داد تو ارزششو نداری به خاطرت خودکشی کنم ... و رابطه تموم شد.🤣
اگه حتی بین مرگ و نود دادن گیر کردین مرگو انتخاب کنین و ندین.
- 😂
من با یه پسری دوست شده بودم به صورت مجازی و شهر هامون خیلی دوور بود و کلا این رابطه به صورت مجازی بود این پسره از هفته دوم دوستی از من عکس نود میخواست و منم مقاومت میکردم و اصلا بهش نمیدادم ولی اون اصرار میکرد هر چیزی که به ذهنش میرسید میگفت بلکه من راضی شم و عکس بدم ولی منم اینجور آدمی اصلاا نبودم اون موقع ها که بچه بودم اون منو تهدید کرد که اگه نود ندم خودکشی میکنه😂 منم باور کردم و از رو انسانیت که گفتم اگه نود ندم اون خودکشی میکنه و من انگار آدم کشتم بهش گفتم که باشه میدم ولی بازم ندادم بعدش گذشت تا سه ماه هی اون میگفت عکس بده و من نمیدادم تا اینکه آخرای ماه سوم به من گفت که یا عکس میدی یا میرم با پراید میزنم به یه تریلی ای چیزی و خودکشی میکنم منم کلییی گریه کردم و باور هم کرده بودم (میدونم خیلی بی عقل بودم) ولی بهش گفتم برو هرکاری میخوای بکن و رفت ولی فرداش پیام داد تو ارزششو نداری به خاطرت خودکشی کنم ... و رابطه تموم شد.🤣
اگه حتی بین مرگ و نود دادن گیر کردین مرگو انتخاب کنین و ندین.
- 😂
تجارب نود دادن و ندادن
0
پسند
نظرات
10 نظری دسته خودارضایی
ی دسته برای اینکه بخوان بعدا اذیت بدن
ببین از منی ک زندگیه آرومی دارم ، به تویی ک زندگی پر حرصو جوشی داری ی نصحیت.
تا موقعی ک با فرد خوب، ک دقیقا از لحاظ ذهنی باهات مچ هست ، آشنا نشدی، نزار احساساتت کنترلتو ب دست بگیره.
چجوری؟
با پرهیز از ارتباط گیری.
با رسم خطوط قرمز در محدوده امن.
از اون خطوط قرمز به هیچ وجه عبور نکن.
مگه اینک از طرفت خیلی مطمئن بوده باشی ک اون موقع میتونی حتی چشم بسته از خطوط تعیین شده، عبور کنی.
ولی تا اون موقع، باید بهشون پایبند باشی.
من دو باری تا مرز عاشق شدن رفتم.
یکیش ترم یک بود
یکیش هم 4 سال پیش بود.
ولی با رعایت این نکات ساده، از ایجاد درگیری ذهنی برای خودم، دوری کردم. وعاشق نشدم خدارو شکر.
مثلا ابعاد جهان رو فقط حس زدند
میدونی یه سال نوری یعنی با سرعت ۳۰۰ هزار کیلومتر بر ثانیه حرکت کردن
تصور هم سخته
مثل دوتا دوست فقط باهم حرف زدیم
بعد فهمیدیم
چقدر باوجود تفاوت هامون بهم نزدیکیم و میتونیم همو درک کنیم و ...
باریکلا👏🏻