تجربه اعتماد به اگهی دیوار :
سلام
من برادرم یک هفته از امتحانای مدرسس نگذشته بود که مادرم گیر داد باید بری سرکار
مادرم تو دیوار گشت دنبال کار یه آگهی بود استخدام کارگر برای کارخانه قطعات خودرو با حقوق بالا ما تماس گرفتیم گفتن بیاید میدون آزادی تهران و ما ساکن زنجان بودیم
تاکید کرده بودن داداشم تنها بیاد نیاز به حضور ما نیست
ما رفتیم یه اقایی با گوشی نوکیای قدیمی اومد گفتیم ادرس کجاست گفتن ادرس نداریم میریم و دو هفته بعد میاد
سوار بشه بریم باهم نشونش میدیم و به ما فقط یک شماره ایرانسل داد
داداش من سوار ماشین مرده شد و رفت
یکم بعد مامانم استرس گرفت و گریه کرد
بابام زنگ زد به داداشم گف بگو وایسه ماشینه
ماشین وایساد و برادرم پیاده شد
برادرم تعریف میکرد هرچی سوال میپرسیدم جواب نمیدادن
شانس اوردیم که خیلی دور نشده بودن پیادش کردن
بعدا که نگاه کردیم دیدیم دیوار اگهی برداشته
به پلیس گزارش دادیم و فعلا قراره پیگیری کنن.
- 😧
سلام
من برادرم یک هفته از امتحانای مدرسس نگذشته بود که مادرم گیر داد باید بری سرکار
مادرم تو دیوار گشت دنبال کار یه آگهی بود استخدام کارگر برای کارخانه قطعات خودرو با حقوق بالا ما تماس گرفتیم گفتن بیاید میدون آزادی تهران و ما ساکن زنجان بودیم
تاکید کرده بودن داداشم تنها بیاد نیاز به حضور ما نیست
ما رفتیم یه اقایی با گوشی نوکیای قدیمی اومد گفتیم ادرس کجاست گفتن ادرس نداریم میریم و دو هفته بعد میاد
سوار بشه بریم باهم نشونش میدیم و به ما فقط یک شماره ایرانسل داد
داداش من سوار ماشین مرده شد و رفت
یکم بعد مامانم استرس گرفت و گریه کرد
بابام زنگ زد به داداشم گف بگو وایسه ماشینه
ماشین وایساد و برادرم پیاده شد
برادرم تعریف میکرد هرچی سوال میپرسیدم جواب نمیدادن
شانس اوردیم که خیلی دور نشده بودن پیادش کردن
بعدا که نگاه کردیم دیدیم دیوار اگهی برداشته
به پلیس گزارش دادیم و فعلا قراره پیگیری کنن.
- 😧
تجارب ناگوار کلاهبرداری اینترنتی
0
پسند
نظرات
10 نظرکی میگه بچه مدرسه اییا کار دارن، شغل دارن و...
من واقعا واسه برادرت ناراحت شدم.
الان فکر کردی این پیشنهاد خیلی تاپ بوده سال دیگه اون بچه تاجر میشه کلی دلار براتون میاره
بخدا طمع
مادرای قدیم با رختشویی بچه بزرگ میکردن
مث افغانیا که بچه میارن برای حمالی
از ایرانیا بعید بود
این طرز فکر واس چ نسلیه
اگه قدیمیا هم بچه میاوردن کار میکردن تو زمین خودشونو آشناهاشون بود
نه اینکه بدن ی یه عده که هیچ شناختی ندارن
یعنی باید تو آگهی مینوشتن بده ببریم بکنیم
که بچرو ندید
حالا اینکه استخدام بود
من خواستم یه میز تحریر بگیرم.به یه آگهی پیام دادم طرف گفت آدرس بده میارمش.گفتم خودممیام میبینمش گفت نه دیگه خودم وانت دارم میارمش خونت😐آخرشم گفت تنهایی که خودت میخوای بیای.تا یه مدتی هم زنگ میزد