U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
June 12, 2025 at 09:28 AM
تجربه ازدواج :

من از اولشم دلم زیاد چیز زیادی نمیخواست خیلی کم توقع بودم حتی تو خانواده پدری
نه دنبال شوهر پولدار بودم، نه خونه لاکچری، نه ماشین
فقط یکیو میخواستم که دوستم داشته باشه، رفیقم باشه، آدم باشه،مثل خانوادم باهام رفتار نکنه
وقتی ۲۳ سالم بود باهاش آشنا شدم از همون اول خیلی چیزا جور نبود، ولی خودمو گول زدم گفتم همه‌ چی درست میشه خودمو قانع کردم که صبر داشته باشم بسازم، یه چیزی از دلش دربیاد
عاشق بودم دیگه...
نامزد شدیم نه انگشتر درست‌حسابی نه مراسم نه چیز خاصی ولی من چیزی نمیخواستم
به همه میگفتم مهم دله مهم اینه که با هم خوبیم
ولی خوبم نبودیم
از همون دوران عقد کنترل‌ گری شروع شد
کجا میری؟ کی بود؟ چرا آنلاین بودی جواب ندادی؟ چرا پست گذاشتی؟ چرا خندیدی؟
هر چی میگذشت من بیشتر از خودم دور میشدم از خانوادم فاصله گرفتم از دوستام از کارم از خودم
هیچی نگفتم گفتم درست میشه
ازدواج کردیم یه مراسم جمع و جور حتی یه حلقه درست‌ حسابی هم نخرید نه گله نه چیزی بازم هیچی نگفتم
خودم لباس عروسو قرض گرفتم همه گفتن چرا انقدر بی‌سر‌و‌صدا؟ ولی من فقط میخواستم تموم شه دلم یه زندگی میخواست پر از آرامش
بعد ازدواج دیگه انگار همه چیز تموم شد
نه محبت نه رفاقت نه حتی یه ذره احترام
رفتاراش سرد، حرفاش زخم‌ دار خانواده‌ش هم از همون اول ازم خوششون نیومد دنبال بهونه بودن
و من؟ من فقط هی روزا رو میشمارم هی میگم شاید فردا بهتر باشه
چندوقت پیش وسط ظرف شستن زدم زیر گریه بدون دلیل خاصی، فقط خستم
خسته از بی‌محبتی، از بی‌ صدا له شدن، از اینکه فقط تحمل کنم و حتی دردم رو به مادرم هم نتونم بگم
تو یه زندگی‌ام که نه میتونم ولش کنم، نه میتونم ادامه‌ ش بدم
نه بچه دارم، نه امید
فقط یه عالمه حسرت تو دلمه که کاش همون اول به حرف دلم گوش داده بودم و نرفته بودم تو رابطه‌ای که از اول معلوم بود راه نداره
اگه یه جمله بخوام بگم به دخترایی که هنوز ازدواج نکردن اینه که اگه دیدین از همون اول حسِ آرامش نمیگیرین، نرید جلو چون همه چی عشق نیست.
- 🫂
تجربه‌های ازدواج و روابط
0 پسند

نظرات

10 نظر
S
sodaasadi
June 12, 2025 at 10:10 AM
چکار کنه داره میگه پناه ندارممممم ا

الان طلاق بگیره بره خونه بابا ش باباش بچشو گردن نگرفته میخاد حالابایه مهرطلاق گردن بگیره ...بچه نیاره مرد با این احساس سردبودن کم کم خیانتم بهش میکنه



خواهرعزیز بحرف اینا گوش بده هروز با چشم گریون برو ظرفاتو بشورو برابدبختیت زاربزن
0 پسند
Z
Zahrahani62
June 12, 2025 at 10:08 AM
منظور من این بود ک گفت پدرم خوب نیست نمیتونم جدا شم پناهی ندارم...

گفتم رو خودتون کار کنین انتظار و توقع از کسی نداشته باشین ک حامی تون بشه
0 پسند
Z
zhra_h00
June 12, 2025 at 10:07 AM
دقیقا
0 پسند
A
ناشناس
June 12, 2025 at 10:06 AM
همینو گفتم
حتی اونموقع ام باز باید فکر بشه
0 پسند
A
ناشناس
June 12, 2025 at 10:06 AM
😂😂😂طرف میگه کنترل گری و اینا مستقل چیه من چون تو زندگیم شبیهشو درک کردم میفهمم چی میگه شما ها راهنمایتون بدردمایی ک زندگیمون شبیه بهمه بدردممیخوره
0 پسند
A
ناشناس
June 12, 2025 at 10:05 AM
اره به خدا ول کنید بچه برای زمانیه که تو مشکلی نداشته باشی وقتی مشکل داری دیگه اون غلط اضافه اس
0 پسند
A
ناشناس
June 12, 2025 at 10:05 AM
خندیدم، زخم از چی😂
هرکاری میکنی بکن بچه هات یمشت روانی مث خودت میشن موفق باشی
0 پسند
A
ناشناس
June 12, 2025 at 10:05 AM
هر وقت فکر کردی ب بلوغ فکری رسیدی و میتونی مسئولیت زندگی متاهلی رو بپذیری اونموقع وقتشه
0 پسند
A
ناشناس
June 12, 2025 at 10:05 AM
مثل صدتا بچه ی دیگه به پدر مادرش فحش بده
0 پسند
A
ناشناس
June 12, 2025 at 10:04 AM
چون اینجا اکثرا خانما میان مشکلشون رو میگن نه آقایون . اکثریت اینجا هم دختر خانما هستن که تجربه زندگی رو ندارن
0 پسند

ثبت نظر شما