تجربه بیرون از خونه خوابیدن :
من حقیقتش از اون روندی که باید توی خانوادم طی میکردم و اون چیزی ک ازم انتظار میرفت(خونواده مذهبی ای دارم)خیلی فاصله گرفتم وهمین موضوع باعث جروبحث های زیادی بین و من و بابام شد و در آخر کار بجایی رسید که چاره ای جز رفتن نداشتم.
البته ابن اولین باری نیست که اینکارو میکنم سری قبل ۱۶ سالم بود و اونموقع حتی گوشی هم نداشتم و بعد چندشب رفتم شهرستان و سه ماهی اونجا پیش ننه بزرگم بودم
اما اینسری کلا زدم بیرون و به هیچ وجه نمیخام برگردم (کسیم پیگیرم نشده حتی یه زنگ) الان شب چهارمیه که دارم تو خیابون سرمو میزارم و این موضوع به هیچکس حتی رفیقامم نگفتم و دنبال یه کار با حقوق خوب میگردم که بتونم یه جای خواب برای خودم جور کنم تنها چیزی که تا الان واقعا تونسته شرایطو برام قابل تحمل کنه پولیه که از قبل پس انداز کردم که خیلی کمه و داره به تهش میرسه واینکه راحت میتونم با هرکی رفیق بشم الان با اینکه یه فشار غیرقابل تصوری رومه ولی احساس میکنم این برام اول یه مسیره و به خودم بستگی داره من حدود ۷ سال گل میکشیدم و دراگایه مختلفیو تست کردم و به این نتیجه رسیدم بزرگترین مشکل من رفیقایی بودن که خیلی روشون حساب باز میکردم و بقول معروف اینا همون مارهایه توی آستینم بودن ،الان یک ماهه هم گل و هم این آدمارو گذاشتمشون کنار و این تجربه یه حس مسولیت پذیری خیلی زیادی روی شونه هام گذاشته ولی دارم به زندگی واقعی برمیگردم فقط این حس تنهایی و بی کَسی و بی پناه بودن داره از داخل حسابی دهنمو سرویس میکنه
خلاصه که افتادم توی راهه خیلی سخت و امیدوارم هرچی سریعتر بتونم خودمو جمع جور کنم اگر تجربه ای در این مورد که بتونه کمکم کنه دارین بگین خوشحال میشم .
- 🥲
من حقیقتش از اون روندی که باید توی خانوادم طی میکردم و اون چیزی ک ازم انتظار میرفت(خونواده مذهبی ای دارم)خیلی فاصله گرفتم وهمین موضوع باعث جروبحث های زیادی بین و من و بابام شد و در آخر کار بجایی رسید که چاره ای جز رفتن نداشتم.
البته ابن اولین باری نیست که اینکارو میکنم سری قبل ۱۶ سالم بود و اونموقع حتی گوشی هم نداشتم و بعد چندشب رفتم شهرستان و سه ماهی اونجا پیش ننه بزرگم بودم
اما اینسری کلا زدم بیرون و به هیچ وجه نمیخام برگردم (کسیم پیگیرم نشده حتی یه زنگ) الان شب چهارمیه که دارم تو خیابون سرمو میزارم و این موضوع به هیچکس حتی رفیقامم نگفتم و دنبال یه کار با حقوق خوب میگردم که بتونم یه جای خواب برای خودم جور کنم تنها چیزی که تا الان واقعا تونسته شرایطو برام قابل تحمل کنه پولیه که از قبل پس انداز کردم که خیلی کمه و داره به تهش میرسه واینکه راحت میتونم با هرکی رفیق بشم الان با اینکه یه فشار غیرقابل تصوری رومه ولی احساس میکنم این برام اول یه مسیره و به خودم بستگی داره من حدود ۷ سال گل میکشیدم و دراگایه مختلفیو تست کردم و به این نتیجه رسیدم بزرگترین مشکل من رفیقایی بودن که خیلی روشون حساب باز میکردم و بقول معروف اینا همون مارهایه توی آستینم بودن ،الان یک ماهه هم گل و هم این آدمارو گذاشتمشون کنار و این تجربه یه حس مسولیت پذیری خیلی زیادی روی شونه هام گذاشته ولی دارم به زندگی واقعی برمیگردم فقط این حس تنهایی و بی کَسی و بی پناه بودن داره از داخل حسابی دهنمو سرویس میکنه
خلاصه که افتادم توی راهه خیلی سخت و امیدوارم هرچی سریعتر بتونم خودمو جمع جور کنم اگر تجربه ای در این مورد که بتونه کمکم کنه دارین بگین خوشحال میشم .
- 🥲
متفرقه
0
پسند
نظرات
128 نظرخیابون تو شب به کسی رحم نمیکنن
اگه دختری که بیچاره میشی
به هر کسی اعتماد کنی
برو مرکز زنان بی سرپرستی جایی لااقل اسکان داشته باشی بیرون پر شغاله
اگه پسری ام بازم خطر داره برات
واسه قاچاق اعضای بدنت واسه استفاده جنسی
واسه قاچاق مواد و کلی بدبختیه دیگه
برگرد خونه حتی اگه رو سیاهی حتی اگه با افکار پدر و مادرت موافق نیستی
فک نکن فرار راهشه
خونه بمون
دوستاتو خط بزن همه روووو
بگرد دنبال کار
روشخصیتت کار کن شده برو تراپیست
و یه زندگیه سالم بساز
فرار حتی آخرین راهم نیست
برو باهاشون صلدق باش و ازشون کمک بخواه.
میگه که
یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تورا بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند
خودتو پیدا کن و برگرد پیش خانواده ات
اونا هیچ وقت بدتو نمیخوان
اگرم نمیخای برگردی
لااقل خودتو تو مواد خفه نکن
تنهای تنهام باشی همون مواد از پا درت میاره به خودت میای جوب خواب شدی
بعدم با حقارت مث یه سگ ولگرد میمیری
دور موادو خط بگیر دایره رفیقاتو کوچیک کن اصلا ببند یه مدت
خانواده خوب همه چیزه پسر
مشخصه پدرت صلاحتو میخواد
موفق باشی ❤️
شمام لطفا کمتر فشار بخور
موفق باشی
همچین میگی دوس پسر دارم انگارشاهزاده چنتا کشوره