U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
June 30, 2025 at 06:10 AM
تجربه بیرون از خونه خوابیدن :

من حقیقتش از اون روندی که باید توی خانوادم طی میکردم و اون چیزی ک ازم انتظار میرفت(خونواده مذهبی ای دارم)خیلی فاصله گرفتم وهمین موضوع باعث جروبحث های زیادی بین و من و بابام شد و در آخر کار بجایی رسید که چاره ای جز رفتن نداشتم.
البته ابن اولین باری نیست که اینکارو میکنم سری قبل ۱۶ سالم بود و اونموقع حتی گوشی هم نداشتم و بعد چندشب رفتم شهرستان و سه ماهی اونجا پیش ننه بزرگم بودم
اما اینسری کلا زدم بیرون و به هیچ وجه نمیخام برگردم (کسیم پیگیرم نشده حتی یه زنگ) الان شب چهارمیه که دارم تو خیابون سرمو میزارم و این موضوع به هیچکس حتی رفیقامم نگفتم و دنبال یه کار با حقوق خوب میگردم که بتونم یه جای خواب برای خودم جور کنم تنها چیزی که تا الان واقعا تونسته شرایطو برام قابل تحمل کنه پولیه که از قبل پس انداز کردم که خیلی کمه و داره به تهش میرسه واینکه راحت میتونم با هرکی رفیق بشم الان با اینکه یه فشار غیرقابل تصوری رومه ولی احساس میکنم این برام اول یه مسیره و به خودم بستگی داره من حدود ۷ سال گل میکشیدم و دراگایه مختلفیو تست کردم و به این نتیجه رسیدم بزرگترین مشکل من رفیقایی بودن که خیلی روشون حساب باز میکردم و بقول معروف اینا همون مارهایه توی آستینم بودن ،الان یک ماهه هم گل و هم این آدمارو گذاشتمشون کنار و این تجربه یه حس مسولیت پذیری خیلی زیادی روی شونه هام گذاشته ولی دارم به زندگی واقعی برمیگردم فقط این حس تنهایی و بی کَسی و بی پناه بودن داره از داخل حسابی دهنمو سرویس میکنه 
خلاصه که افتادم توی راهه خیلی سخت و امیدوارم هرچی سریعتر بتونم خودمو جمع جور کنم اگر تجربه ای در این مورد که بتونه کمکم کنه دارین بگین خوشحال میشم .
- 🥲
متفرقه
0 پسند

نظرات

5 نظر
A
ناشناس
June 30, 2025 at 04:25 PM
نظرت اوکیه از نظرم
0 پسند
S
Setaree75
June 30, 2025 at 04:10 PM
امیدوارم موفق باشی توی زندگیت ولی باید برگردی به اغوش کسایی ک دوستت داشتن ونگرانت بودن
تا بااونا نباشی طعمه ی خیلی خوبی برای خیلیایی
0 پسند
A
ناشناس
June 30, 2025 at 03:41 PM
پشمام
بهت نمیاد
0 پسند
A
ناشناس
June 30, 2025 at 03:30 PM
ن ربطی بسخت بودن نداره شایداز طرف همسر تحت فشاربوده، ماتوفامیل همچین موردی داشتیم باباهه گفته بودوای بروزتون ک بهش زنگ بزنین.
0 پسند
K
Kiana_haghniparvar
June 30, 2025 at 03:28 PM
نمیدونم پسری یا دختر شرایط خیلی سختی رو داری پشت سرت میزاری منم دخترم خانواده خیلی سخت گیری داشتم ودارم مذهبی نیستن ولی خیلی اذیتم کردن از مدرسه تا خونه نمیزاشتن با دوستام پیاده تا خونه بیام یا بیرون نمیزاشتن با دوستام برم. خیلی چیزها تو همسن وسال هام برام حسرت بود وموند الان 27سالمه هنوز گوشی داشتن برام ساعت داره سر ساعت 12باید بزارم تو شارژ تمام شبیه سرباز خونه ولی خب سخت گیری بیرون رفتن اینا تازه از. روم برداشته شد ولی دیگه دیره نه حوصله ای موند نه رفیقی بامن بیرون بیاد ولی درکل هیچ جا مثل خونه خود آدم وخانواده آدم امن نیستن با اینکه خیلی عذاب کشیدم ولی بازم میگم هیچکس نمیتونه مثل خانواده آدم نگران باشه اگه راهی داره سعی کن با خانوادت بسازی برگردی خونه خودتون تا مستقل بشی بری سرکار بتونی برای خودت خونه بخری مستقل بشی اگه تو کانال هستی پیام منو میخونی. اگه کمکی خواستی درد دل خواستی بکنی روم حساب کن :) واینکه الان دوس پسر اینا هم اجازه دارم حتی ازدواج ولی دیگه حوصله خودمم ندارم چی برسه اونا. داداش یا خواهری که نمیشناسمت با همه این حرفها من تک فرزند هم بودم. کسی نداشتم. کنارم باشه ولی تو میتونی با هرکسی اینجا خواستی حرف بزنی درد هاتو بگی بعد این همه مدت یه رفیق پسر خوب پیدا کردم میتونم باهاش حرف بزنم دردل دل کنم امیر حسین میخوام تو جمع بگم مرسی رفیق من شدی :)
0 پسند

ثبت نظر شما