تجربه ازدواج :
سلام منم میخواستم تجربه ازدواج بگم بازم شرمنده اگه یکم طولانی شد بنظرم ارزش خوندن داره
من ماهه دیگ میرم توی ۱۸سال امسال دیپلمم گرفتم و حدود سه ماهه پیش خالم یکنفرو به من معرفی کرد برای خاستگاریو اینا من مخالف بودم ولی هی اسرار میکردن بزار بیان ببینیش دیگ بعد چن وقت اینا اومدن به من گفتن ۲۵سالشه ولی وقتی اومدن فهمیدن ۳۰سالشه بعد ک رفتیم تو اتاق حرف زدیم اوکی بود، ولی خب من دو دل بودم از همون اول
یبار دیگ هم برای آشنایی بیشتر اومدن خونمون و ما بعدش چهار جلسه با خود اون آقا رفتیم بیرون جلسه اول خوب بود یک شاخه گل گرف با یکم خوراکی
جلسه دوم قرار بود بریم مشاور و خب من یک دکتر پیدا کردم برای یک جلسه گف ۷۰۰تومن و وقتی به اون آقا گفتم گفتش یکم زیاده قیمت مناسب تر پیدا کن ،من از همینجا حس کردم ایشون خسیسه ولی خب اهمیت ندادم زیاد و خب ما وقتی رفتیم مشاوره نمیدونستم باید قبلش حداقل چند ماه همو بشناسیم و مشاوره زیاد بهم کمکی نکرد چون شناختی از هم نداشتیم و هزینه مشاوره شد ۱.۵۰۰و این آقا چن بار بروم آورد و خانواده من سختگیرن و گفتن دیگ نمیخاد باهاش بری بیرون خوب نیست و... و گفتن اگه میخوای راحت بری بیرون باهاش برو محرم شو من قبول نکردم چون برا خودم بد میشد و خلاصه اینا قرار شد خاستگاری رسمی بیان و قبل از اینکه بیان این آقا به من پیام داد گف لطفاً سنگ تموم بزارین چون داداشم قراره بیاد باهامون و من خیلی بهم بر خورد این حرفش و بهشونم گفتم یه عذرخواهی ساده کردن و وقتی اومدن خونمون یه دسته گل کوچیک آوردن و اونجا واقعا خورد تو ذوقم وباز بهونه آوردن ک وقت نکردم حضوری برم تلفنی گفتم درست کنم اینم گذشت
و بار آخری که با این آقا رفتم بیرون دیگ کم کم خسیس بودنش داشت رو میکرد کار به جایی رسید که یدونه بستنی برا دو نفر خرید یا تو خیلی چیزا نمیخواست خرج کنه و برای اولین ناهارمون ما رفتیم فلافل خوردیم من دیگ واقعا بدم اومده بود ازش
و خلاصه همچیو تموم کردم و تازه من اون روی دیگشونو دیدم با یه لهن بدی خواهر این آقا باهام حرف زد و گفت گلامون بیار و پول شیرینی هایی ک آوردیم و اون بیرون رفتنامون بدین در صورتی ک من حساب کردم این آقا تهش ۲یا۳تومن برا این چند جلسه خرج کرد
و ما فقط برای یک شب ۳تومن پول میوه شیرینی هامون شد که آوردیم جلوشون
و از اون موقع دارم همش خداروشکر میکنم که تموم شد و برای خودم متاسفم که گذاشتم همچین کسی حتی پاشو روی فرشمون بزاره
ادمارو همیشه توی عصبانیت باید بشناسین نه موقعی که همچی اوکیه!.
- 🤝
سلام منم میخواستم تجربه ازدواج بگم بازم شرمنده اگه یکم طولانی شد بنظرم ارزش خوندن داره
من ماهه دیگ میرم توی ۱۸سال امسال دیپلمم گرفتم و حدود سه ماهه پیش خالم یکنفرو به من معرفی کرد برای خاستگاریو اینا من مخالف بودم ولی هی اسرار میکردن بزار بیان ببینیش دیگ بعد چن وقت اینا اومدن به من گفتن ۲۵سالشه ولی وقتی اومدن فهمیدن ۳۰سالشه بعد ک رفتیم تو اتاق حرف زدیم اوکی بود، ولی خب من دو دل بودم از همون اول
یبار دیگ هم برای آشنایی بیشتر اومدن خونمون و ما بعدش چهار جلسه با خود اون آقا رفتیم بیرون جلسه اول خوب بود یک شاخه گل گرف با یکم خوراکی
جلسه دوم قرار بود بریم مشاور و خب من یک دکتر پیدا کردم برای یک جلسه گف ۷۰۰تومن و وقتی به اون آقا گفتم گفتش یکم زیاده قیمت مناسب تر پیدا کن ،من از همینجا حس کردم ایشون خسیسه ولی خب اهمیت ندادم زیاد و خب ما وقتی رفتیم مشاوره نمیدونستم باید قبلش حداقل چند ماه همو بشناسیم و مشاوره زیاد بهم کمکی نکرد چون شناختی از هم نداشتیم و هزینه مشاوره شد ۱.۵۰۰و این آقا چن بار بروم آورد و خانواده من سختگیرن و گفتن دیگ نمیخاد باهاش بری بیرون خوب نیست و... و گفتن اگه میخوای راحت بری بیرون باهاش برو محرم شو من قبول نکردم چون برا خودم بد میشد و خلاصه اینا قرار شد خاستگاری رسمی بیان و قبل از اینکه بیان این آقا به من پیام داد گف لطفاً سنگ تموم بزارین چون داداشم قراره بیاد باهامون و من خیلی بهم بر خورد این حرفش و بهشونم گفتم یه عذرخواهی ساده کردن و وقتی اومدن خونمون یه دسته گل کوچیک آوردن و اونجا واقعا خورد تو ذوقم وباز بهونه آوردن ک وقت نکردم حضوری برم تلفنی گفتم درست کنم اینم گذشت
و بار آخری که با این آقا رفتم بیرون دیگ کم کم خسیس بودنش داشت رو میکرد کار به جایی رسید که یدونه بستنی برا دو نفر خرید یا تو خیلی چیزا نمیخواست خرج کنه و برای اولین ناهارمون ما رفتیم فلافل خوردیم من دیگ واقعا بدم اومده بود ازش
و خلاصه همچیو تموم کردم و تازه من اون روی دیگشونو دیدم با یه لهن بدی خواهر این آقا باهام حرف زد و گفت گلامون بیار و پول شیرینی هایی ک آوردیم و اون بیرون رفتنامون بدین در صورتی ک من حساب کردم این آقا تهش ۲یا۳تومن برا این چند جلسه خرج کرد
و ما فقط برای یک شب ۳تومن پول میوه شیرینی هامون شد که آوردیم جلوشون
و از اون موقع دارم همش خداروشکر میکنم که تموم شد و برای خودم متاسفم که گذاشتم همچین کسی حتی پاشو روی فرشمون بزاره
ادمارو همیشه توی عصبانیت باید بشناسین نه موقعی که همچی اوکیه!.
- 🤝
تجربههای ازدواج و روابط
0
پسند
نظرات
10 نظردوسش دارم
من الان درگیرشم دعا کنید راحت شم 🥲