همین طوری نمیدونستم چی بگم😂

بچه ها اینو از ی کانالی برداشتم حتما بخونین

دکتر مردوخی من چند روز پیش از برنامه ای که میشه باهاش تاکسی تهیه کرد ماشینی تهیه کردم (امیدوارم متوجه شده باشید نمیخوام اسم برنامه رو ببرم)
ساعت حدودا هفت و نیم صبح بود و من داشتم برای امتحان به مدرسه میرفتم پس یعنی میشه گفت پوشش خیلی خیلی عادی و حجابی معمولی داشتم
من وقتی وارد ماشین شدم سلام و احوالپرسی کردم و شروع کردم به ادامه ی درس خوندن
راننده ی خاطی منو به اسم کوچیکی که توی اون برنامه ی لعنتی خورده بود صدا زد و من تعجب کردم و سرمو آوردم بالا و دیدم از آیینه دارن به عقب نگاه میکنن
وقتی با ایشون چشم تو چشم شدم ایشون درخواست لغو سفر رو کردن
واقعا چرا دروغ بگم الان که دارم تعریف میکنم ممکن بود زنده نباشم یا کلی بلا سرم اومده بود
من وقتی درخواست راننده رو شنیدم درخواست کردم ماشین رو نگه داره ولی اصلا گوش نداد
منم نمیدونم اون لحظه با چه جسارتی با چه جرعتی اصلا با چه دلی درو باز کردم و پریدم پایین از ماشین
بماند که امتحان اونروزمو خوب ندادم
برای امتحان بعدی هم حتی در کتاب رو باز نکردم
اصلا امتحان هیچی هم خودم هم خانوادم کلی علاف شدیم که از دست این آقا شکایت کنیم
بازم میگم ایناهم عیب نداره،
پایی که باهاش از اون ماشین لعنتی پريدم هنوز نمیدونم شکسته یا ضرب دیده یا نه اصلا چیزی نشده
اصلا تماااام اینایی که گفتم بازم عیبی نداره ،
بعد اون اتفاق وقتی به اون لحظه فکر میکنم با خودم میگم نزدیک بود تمامممم آرزوهام و آیندم در لحظه ای نابود شه
ولی واقعا تنها جایی در زندگی که به خودم افتخار کردم همون لحظه بود

اینا همه رو گفتم که بگم لطفا لطفا لطفا خواهش میکنم از این برنامه ی لعنتی استفاده نکنید
شده پیاده یه مسیر طولانی رو برید ولی استفاده نکنید
واقعا نمیدونم الان چجوری زندم
فقط خداروشکر میکنم که تنها آسیبی که دیدم فقط پام بود،
همچنین روحیم ، به خاطر امینت نداشتن من و بقیه ی دخترای سرزمینم 💔

ناهار بخور و استراحت کن
برای یه خانم بشدت مصره

نه

چه گربه ملوسی

شما هنوز نخوابیدی
سردرد میشی

یکی بیاد بریم شمال 😂🚶‍♂😐