تجربه آزارجنسی :
این قضیه مال ۷.۸ ماه پیشه ..
منو شوهرابجیم خیلی صمیمی ایم ۵ساله دومادمون شده..
ولی یه شب خونشون خوابیدم.
اون ساعت ۵ برای سرکار بیدارشد..
منم تا صبح تو گوشی بودم تازه چشام گرم شده بود که بخوابم..
متوجه شدم اومد از پشت بغلم کرد
خودمو زدم به خواب و اونم وقتی دید خوابم دست زد به سینه هام:))قشنگ میتونستم حس کنم دستشو از زیر لباس برده..
ولی منه احمق بازم خودمو به خواب زده بودم.. خیلی پشیمونم.
ولی ابجیم تازه بچه دار شده.. خفه خون گرفتمو هیچی بهش نگفتم چون نمیخوام زندگیش از هم بپاشه..
تازه اگرم بگم هیچ مدرکی ندارم و اونام میگن تو عالم خواب بودی توهم زدی
بیشتر عذاب وجودان بخاطر رفتار خودم که زده بودم به خواب دارم :)
- 🖤
این قضیه مال ۷.۸ ماه پیشه ..
منو شوهرابجیم خیلی صمیمی ایم ۵ساله دومادمون شده..
ولی یه شب خونشون خوابیدم.
اون ساعت ۵ برای سرکار بیدارشد..
منم تا صبح تو گوشی بودم تازه چشام گرم شده بود که بخوابم..
متوجه شدم اومد از پشت بغلم کرد
خودمو زدم به خواب و اونم وقتی دید خوابم دست زد به سینه هام:))قشنگ میتونستم حس کنم دستشو از زیر لباس برده..
ولی منه احمق بازم خودمو به خواب زده بودم.. خیلی پشیمونم.
ولی ابجیم تازه بچه دار شده.. خفه خون گرفتمو هیچی بهش نگفتم چون نمیخوام زندگیش از هم بپاشه..
تازه اگرم بگم هیچ مدرکی ندارم و اونام میگن تو عالم خواب بودی توهم زدی
بیشتر عذاب وجودان بخاطر رفتار خودم که زده بودم به خواب دارم :)
- 🖤
تجربههای مشترک
0
پسند
نظرات
3023 نظرولی میگم خب دخترای من بکنار بقیه بچهای دنیا چی بقیه دخترای فرشته اونایی ک ازار دارن میبینن و کاری از دستشون بر نمیاد
بمیرم براشون
یه شبه همه چی اتفاق نمیفته که
چون مدت زمان زیادی با اون عادت زندگی کردی
من یه جاهایی نمیتونم به پدرم یه سری چیزا رو بفهمونم
چون عقیده خودشو قبول داه
نمیگم خیلی خشکه ؛همچین خشکی نیست
ولی قواعد سفت و سخت خودشو داره
سر رفتارام با بقیه و درس خوندنم و تایم استفاده از گوشی خیلی سخت میگرفت
نمیتونم اسمشو بزارم سرکوفت؛ولی میتونم بگم نگرانه
چون وقتی میگفتم باشه الان میگه همینجوری بکن کور میشی
مغزت تنبل بشه...
یا من میگم هر بزرگتری قابل احترام نیست
ولی باباممیگه هرچی که باشه بزرگتره!
و یه سری از عادت هاش .. اذیت نمیشم البته
سعی نمیکنم که بخوام پدر خودمو تغییر بدم
خودموتغییر میدم برای آینده
سخته ولی شدنیه!!