U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
July 28, 2025 at 08:27 PM
تجربه آزارجنسی :

این قضیه مال ۷.۸ ماه پیشه ..
منو شوهرابجیم خیلی صمیمی ایم ۵ساله دومادمون شده..
ولی یه شب خونشون خوابیدم.
اون ساعت ۵ برای سرکار بیدارشد..
منم تا صبح تو گوشی بودم تازه چشام گرم شده بود که بخوابم..
متوجه شدم اومد از پشت بغلم کرد‌
خودمو زدم به خواب و اونم وقتی دید خوابم دست زد به سینه هام:))قشنگ میتونستم حس کنم دستشو از زیر لباس برده..
ولی منه احمق بازم خودمو به خواب زده بودم.. خیلی پشیمونم.
ولی ابجیم تازه بچه دار شده.. خفه خون گرفتمو هیچی بهش نگفتم چون نمیخوام زندگیش از هم بپاشه..
تازه اگرم بگم هیچ مدرکی ندارم و اونام میگن تو عالم خواب بودی توهم زدی
بیشتر عذاب وجودان بخاطر رفتار خودم که زده بودم به خواب دارم :)
- 🖤
تجربه‌های مشترک
0 پسند

نظرات

3023 نظر
A
ناشناس
July 28, 2025 at 09:51 PM
از لحنش اصلا بهش نمیخوره دانشجو. باشه 😂😂😂 اینم از سنش
0 پسند
A
ناشناس
July 28, 2025 at 09:51 PM
داشتم میومدم🥺
0 پسند
A
ناشناس
July 28, 2025 at 09:51 PM
گفتم بزنش نگفتم بکش
0 پسند
A
ناشناس
July 28, 2025 at 09:51 PM
نزدی تو سرش نکبتو
0 پسند
A
ناشناس
July 28, 2025 at 09:51 PM
نمیدونم ولی شاید اگ پیگیری کنی حکم و بدن
هعی
0 پسند
A
ناشناس
July 28, 2025 at 09:51 PM
همین پسره که باهاش ویدیو کال بودهههه این دختره رو طوری میشناسه که برای ازدواج میخوادش
منم هرروز خبراش از این و اون میرسه دستم
کی باشه برینم بهش خدا میدونه الان 18 سالشه و ابجی کوچیک ترش که 13 سالشه هم همراهیش میکنه
0 پسند
A
ناشناس
July 28, 2025 at 09:51 PM
٦ تموم شد البته بدون امتحانا
0 پسند
A
ناشناس
July 28, 2025 at 09:51 PM
اره خب درسته نباید میکرده ولی دیگه شمر نیستم بکشمش که کاری نکردی ک حالا
0 پسند
A
ناشناس
July 28, 2025 at 09:51 PM
خودت گفتی میخوام برم😂😂
0 پسند
A
ناشناس
July 28, 2025 at 09:50 PM
کلی از این داستان ها دارم میتونم یه کتاب بنویسم :
داستان های هلیا و وسواس مادرش
0 پسند

ثبت نظر شما