U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
September 24, 2025 at 09:04 AM
تجربه اعتماد کردن :

سلام امیدوارم همیشه نون دلتون رو بخورید نه چوب دلتون رو
من مادرم و پدرمو از دست دادم و خودم مجرد هستم با داداشم زندگی میکنیم
ولی خواهرم متاهله
همه نوع به خواهرم خدمت کردم بچه داری کردم براش مغازش کار کردم خونش کار کردم و کلی کارای دیگ
اومدم بهشون اعتماد کردم پول داشتم دستم میخواستم ماشین بخرم مانعم شدن گفتن پولتو بیار بزا زمین خشک داریم اونجا ساختمون بسازیم یه واحدش برا تو
بعد ک پولامو گذاشتم اونجا
بعد اینکه آهن اینا خریدیم و یا مدت کارای اصلیش رو جلو بردیم منو کنار زدن
گفتن من واحدی ندارم بدم بهت
پولتو میدم
در حالی که با اون پول من دو واحد ساخت و مال خودش کرد
آخر سر گفتم گفت کو کاغذت کو‌ قولنامه و فلان
دستم مونده تو کاسه
خلاصه بگم
اول اینکه خودتون اولویت خودتون باشید بخاطر هیشکی از خودتون و خواسته هاتون نگذرید
دوم اینکه خدا هیچکسو بدون پشتوانه نکنه که حتی خودی سو استفاده کنه
سوم اینکه اعتماد نکنید حتی به خواهر برادرتون
اعتماد بزرگترین قمار زندگی هست
قمار نکنید زندگیتونو.
- 💔
تجربه‌های ازدواج و روابط
0 پسند

نظرات

222 نظر
M
Mehr_en
September 24, 2025 at 04:19 PM
بده ؟😂😂😂
0 پسند
A
ناشناس
September 24, 2025 at 04:19 PM
چه قلب مهربونی
اوخودا
0 پسند
M
Mis_ziz
September 24, 2025 at 04:18 PM
الهی(:
0 پسند
G
Ghazal86822
September 24, 2025 at 04:13 PM
ایشالا ک ابلفض زده ب کمرشون😂😂
0 پسند
N
NARCISSUS_NOBLE
September 24, 2025 at 04:13 PM
ناگفته نماند کارما هم گرفتشون 😏
0 پسند
N
NARCISSUS_NOBLE
September 24, 2025 at 04:12 PM
من طنز تعریف کردم ولی اصلا طنز نیست 🤌🏻
من چهل روزم هم نبود مارو تو اون سرما انداختن بیرون
0 پسند
M
masi_7kk
September 24, 2025 at 04:12 PM
چقد فشار داشت این متن🤦‍♀️
0 پسند
I
imm_rose
September 24, 2025 at 04:11 PM
وای🤣🤣🤣 طنز
0 پسند
I
imm_rose
September 24, 2025 at 04:11 PM
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
0 پسند
N
NARCISSUS_NOBLE
September 24, 2025 at 04:09 PM
واقعا تایید میکنم صحبت های این خانوم رو
تلخه ولی واقعیته ، باور کنید خانواده هایی هم هستن که از صد پشت غریبه بدترن
نمونه ش خود من ، پدر من تو دهه ۷۰ اواخر ۷۰ یه خونه خرید و پدر و مادر و خواهر و برادراشو هم آورد تو خونه ما ، چون قبلش اجاره نشین بودیم بعدش همش پدر بزرگ و مادربزرگم با بابای من دعوا میکردن سر خونه ، میگفتن تو مارو میخوای از خونه بیرون کنی و اینا 😐 حتی حیاط خونه رو تقسیم کرده بودن خواهر و برادرم اگه میرفتن اون سمت دعوا و کتک راه می انداختن ، با مادرم بدرفتاری میکردن ، آخرش پاییز ۸۳ که من هنوز چهل روزم هم نشده بود مارو از خونه خودمون بیرون انداختن .
خونه رو به زور فروختن اون موقع ۷ میلیون
۴ میلیون خودشون برداشتن ۳ میلیون با منت دادن به ما 😂🤌🏻
سال بعدش همون خونه چند برابر شد پولش
0 پسند

ثبت نظر شما