تجربه مدیتیشن :
حقیقتا خیلی بهم کمک میکنه و اولاش سخت بود چون ذهنم خیلی شلوغ بود و میشه گفت اصلا تمرکز نداشتم
تو کارای روزانه درس خوندن و مدیتیشن
دائم نشخوار فکری داشتم و به چیزای بیخودی فکر میکردم و با عث میشد از خیلی چیزا بترسم و باترس جلو برم
ولی بعد از یه مدت مدیتیشن دیدم خیلی کمتر قبل مضطربم وتمرکز بیشتری دارم و احساس خوب بیشتری به خودم دارم و خوشحالم
میتونید از هرجا که خواستین و مطمعن بود یاد بگیرید
فقط یاد بگیرید انجام بدین و پیش برید🤍
من اولین بار از برنامه کست باکس شروع کردم.
- 💛
حقیقتا خیلی بهم کمک میکنه و اولاش سخت بود چون ذهنم خیلی شلوغ بود و میشه گفت اصلا تمرکز نداشتم
تو کارای روزانه درس خوندن و مدیتیشن
دائم نشخوار فکری داشتم و به چیزای بیخودی فکر میکردم و با عث میشد از خیلی چیزا بترسم و باترس جلو برم
ولی بعد از یه مدت مدیتیشن دیدم خیلی کمتر قبل مضطربم وتمرکز بیشتری دارم و احساس خوب بیشتری به خودم دارم و خوشحالم
میتونید از هرجا که خواستین و مطمعن بود یاد بگیرید
فقط یاد بگیرید انجام بدین و پیش برید🤍
من اولین بار از برنامه کست باکس شروع کردم.
- 💛
تجربههای درمان اختلالات روانی
0
پسند
نظرات
10 نظراما ادعاهای اغراقآمیز و غیرعلمی اون قابل دفاع نیست.
صرفا نوشتن آرزوها یا رویاپردازی بدون تلاش عملی، چیزی جز توهم ایجاد نمیکنه...
برای استفاده از جذب به شکل مؤثر، باید بین مفاهیم اثباتشده علمی و آموزههای شبهعلمی تفاوت قائل بشیم.
در نهایت، پذیرش یا رد جذب بستگی به نحوه تفسیر و بهکارگیری اون داره عزیز...
اگر این مفهوم بهصورت واقعبینانه و همراه با تلاش و برنامهریزی استفاده بشه، میتونه ارزشمند باشه، اما نباید اون رو یک «جادوی قطعی» دونست...
شما جذب رو به روانشناسی زرد مرتبط دونستید، اما باید این موضوع رو تفکیک کرد عزیز...
روانشناسی زرد چیه؟
هر مفهومی که با سادهسازی افراطی و ادعاهای غیرواقعی مخاطبان رو جذب کنه، میتونه به این دسته تعلق بگیره.
اما جذب، اگر با اصول روانشناسی علمی و تلاش عملی همراه بشه، میتونه ابزاری مؤثر برای بهبود فردی باشه.
تفکیک جذابیت از کارآمدی؛
موضوع جذب نباید صرفا بهعنوان یک ترند یا مد روز دیده بشه.
اگر مفاهیمی از اون بر اساس تحقیق و تجربه تأیید بشه، میتونه از محدوده روانشناسی زرد فراتر بره...
شما گفتید که «نباید به هر چیزی بدون پشتوانه علمی دل خوش کنیم.»
این نگرش، منطقی و اصولی ست، اما باید توجه داشت که علم همیشه در حال پیشرفته..
بسیاری از ایدهها و مفاهیمی که امروز علمی نیستن، ممکن هست در آینده اثبات بشن یا حداقل بخشی از اونها موردپذیرش قرار بگیرن.
تجربه شخصی اهمیت داره؛
بسیاری از افراد، حتی بدون پشتوانه علمی مشخص، از روشهایی مثل مدیتیشن، تصویرسازی ذهنی، و تمرین شکرگزاری برای بهبود کیفیت زندگی خودشون استفاده کردن و نتایج مثبتی گزارش دادن...
این تجربهها ممکنه علمی نباشن، اما نمیشه اونها رو نادیده گرفت.
در کامنت بالاتر از هردو جهت عرض کردم ...
جذب بهعنوان یک مفهوم گسترده
نکتهای که مطرح کردید کاملا درسته؛ بخش زیادی از اونچه این روزها تحت عنوان جذب در فضای عمومی مطرح میشه، بهشدت سادهسازی شده و اغلب با وعدههای غیرواقعی همراه شده.
این نوع نگرش میتونه در دسته «روانشناسی زرد» قرار بگیره، چونکه برای مخاطب غیرحرفهای جذابه اما اصولا فاقد عمق علمی یا عملی هست.
نوشتن آرزوها یا رویاپردازی؛این روشها، به خودی خود، تنها زمانی کارآمد هستن که با اقدام عملی و تمرکز پایدار همراه بشن.
صرفا نوشتن یا تصور کردن چیزی، بدون برنامهریزی و تلاش، بهتنهایی نمیتونه نتایج ملموسی ایجاد کنه. این نکتهای ست که بسیاری از آموزههای رایج درباره جذب نادیده میگیرن...
و البته که در اکثر موارد درست میگید
نظرم رو عرض میکنم عزیز ...